چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
 
 

                                      به نام خداوندی که بخشنده و مهربان است

 

سلام من محمد هیله هستم نویسنده این وبلاگ هدف من از نوشتن وبلاگ نزدیک تر شدن به خداوند است.

چند سالی بود که جای خالی کسی را در زندگی خود حس می کردم و همیشه آشفته بودم که بر اثر اتفاقی یاد کسی افتادم که شایدتا آن روز هیچوقت به او فکر نکرده بودم و شاید فقط اسمی در زندگی من بود .

پریشانی من به این دلیل بود که از خالق خودم دور شده بودم ویا می توان گفت که او را نمی شناختم.

وقتی خداوند دوباره وارد زندگی من شد بهتر از قبل با او آشنا شدم در زندگی به آرامشی خاص دست پیدا کردم .

حس کردم وقتی من این پریشانی را داشته ام افرادی هم مثل من وجود دارند که نیاز به وجود خداوند دارند و برای همین تصمیم به نوشتن گرفتم.

دوستان بیایید با خودمان آشتی کنیم و در راه خداوند قدم برداریم که خداوند بخشنده و مهربان تر از آن است که با یک گناه ویا ترک کردن نماز ما را از درگاه خود بیرون براند.

این وسوسه های شیطان است که می گوید خداوند کسانی که گناه کنند را نمی بخشد و خداوند سخت گیر است .

ولی خداوند دوستی مهربان است برای ما نیاز های ما را درک می کند و اگر ما را از چیزی منع کرده است بخاطر آسایش ما و دیگران است. 

عذاب و سخت گیری خداوند را شیطان نمایش می دهد تا از او دور شویم اما بدانید که خداوند ما سخت نمی گیرد و پاداش دهنده است.


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 25 دی 1398برچسب:, :: 3:14 :: توسط : محمد هیله

آسمان تیره و خال های سیاه روی جاده وعده می دهند که عاشقی مورد لطف آسمان قرار خواهد گرفت.
الماس های کوچک بر سرش افشانده می شود اما همچنان آرام و خسته قدم می زند در خیابان هایی که عابران از لطف آسمان فرار می کنند ،در خیابان هایی که ماشین ها الماس های کوچک را گل آلود می کنند و بر عابران پیاده می پاشند.
کوله ای سنگین بر دوش دارد اما وقتی اشک های آسمان را می بیند آرام آرام قدم می زند تا با او شریک شود در لحظه های بی کسی عاشقانی که زیر باران هستند.
قطره ها از گونه هایش جاری می شود گویی که گریه می کند، تفاوتی نمی کند اشک از چشمان جاری شود یا به واسطه آسمان از گونه ها.
ماشین ها و مغازه ها همچون برگ هایی که باد آن ها را جا به جا می کند از نگاه زلالش عبور می کنند. به خانه که می رسد فقط خاطرات بارانی را به یاد دارد که او را غسل داده است.
عابران و ماشین ها از یاد رفته اند و عشقی پاک و زلال به یاد مانده که با شبنم آسمان طراوتی دوباره پیدا کرده است.


ارسال شده در تاریخ : شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 4:45 :: توسط : محمد هیله

صدای باد آرامش خوابم را شکست،همه جا تاریک است از ترس چشمانم را می بندم،ولی صدای باد را چه کنم؟؟؟

کسی پشت پنجره فریاد می کشد و مرا می خواندلحظه ای چشمانم را باز می کنم او کیست که حزن انگیز مرا نگاه می کند؟؟

عرق سرد بر پیشانیم می نشیند چشمانم را می بندم اما باز هم چشمانش را می بینم.

آنقدرسنگین شدم که نمی توانم بلند شوم زبانم مثل یک تکه آهن شده حرکت نمی کند تا فریاد بکشم.

آرزو می کنم تا از خواب بیدار شوم اما این بار خواب نیست.گویی کسی در وجودم است که محکم بر سینه من می کوبد.

چشمانم به پنجره دوخته شده و نمی توانم سرم را برگردانم.

از پشته پنجره بیرون می آید همه جا روشن می شود قلبم آرام می گیرد،او کیست؟؟؟

زیباست صدای دل نشینی دارد بر من لبخند می زند با زبان دل از او می پرسم تو کیستی؟

پاسخ می دهد من فرسته مرگ هستم و از جانب خداوند آمده ام.

می پرسم پس چرا زشت نیستی لبخند می زند و می گوید که گفته که فرشته مرگ زشت است؟؟؟

از من می پرسد آیا دوست داری با من هم سفر شوی تا بسوی خدای خویش حرکت کنیم؟

با صدای بلند فریاد می زنم کیست که این دنیا را دوست داشته باشد؟؟آری با تو هم سفر می شوم.

دستانش را می گیرم و فریاد می زنم بدرود دنیا و بدرود خانواده زمینی من


ارسال شده در تاریخ : شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, :: 22:10 :: توسط : محمد هیله

روی سخن من با پیش کسوت ها است ٬ای بزرگان مگر این نیست که ما انسان ها در جایگاهی قرار نداریم که قضاوت کنیم وخداوند است که تعیین می کند که چه کسی به بهشت یا جهنم می رود؟

 همه ما می دانیم خداوند بر تمام اسرار آگاهی دارد ٬آیا ما انسان ها این گونه هستیم؟؟؟  نه

پس چرا شما بزرگان که فهمیده تر از ما جوان ها هستید در مقام قضاوت حاضر می شوید و حکم صادر می کنید و گونه ای صحبت می کنید که از تمامی راز های خداوند اطلاع دارین؟؟

ممکن است جوانی با ظاهری خاص که مورد قبول شما نیست در نزد خداوند محبوب تر از دیگران باشد

بنا بر این در جایگاه یک آگاه و پیش کسوت به گونه ای سخن نگوید که ما جوانان را از خداوند دور کنید واجازه دهید که خود ما راه  ارتباط با خداوند را انتخاب کنیم زیرا خداوند که خالق و مالک ما است حق انتخاب را به خود فرد داده است.

خداوندا تو خالق و مالک ما هستی با این وجود به ما قدرت تصمیم گیری دادی و ما را آزاد آفریدی پس چطورمن که ذره ای از قدرت توهستم به خودم اجازه می دهم که به اجبار این آزادی و حق انتخاب را از دیگران بگیرم و نظر خود را بر آنان تحمیل کنم؟؟

دیگران را به بردگی می گیریم و خود را مالک آنها می دانیم در صورتی که مالک اصلی ما هیچوقت بر ما اجباری روا نداشته است.

خداوندا تو را سپاس که بخشنده ترین بخشنده ها هستی.

 

 


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 25 دی 1390برچسب:, :: 3:14 :: توسط : محمد هیله

همیشه در عجب هستم که چرا ما آدم ها بین بدی ها و خوبی ها همیشه بدی ها را انتخاب می کنیم و وقتی که به مشکل برخورد کردیم به خداوند

گله می کنیم که چرا این راه را پیش روی من گذاشتی در صورتی که خود ما بودیم که این راه را انتخاب کردیم

خداوندا خودم خواستم که به این دنیا بیایم و تو به من لطف کردی و اجازه دادی

به من قدرت تصمیم گیری دادی و فرمودی:ما انسان را جانشین خود روی زمین قرار دادیم. ولی من

شرمند هستم جانشین خوبی برای تو نبودم زمینت را آلوده کردم و فراموش کردم که همه ی قدرت هارا تو به من دادی به خودم مغرور شدم

مرا ببخش و بار دیگر در آغوشت بگیر تا دوباره پاک شوم.


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 25 دی 1390برچسب:, :: 3:14 :: توسط : محمد هیله

خداوندا تورا سپاس می گویم که هنوز انسانیت در من زنده است، هرچند که ضعیف و نا توان شده و گرچه انسان بودن و انسانی فکر کردن در این دوران محکوم شده اما بازهم جای سپاس دارد.

وقتی راه را اشتباه می روم ویا می بینم که کسی راه را اشتباه می رود قلبم درد آلود می شود آن وقت است که انسانیت را حس می کنم.

خدایا وقتی قلب کوچک من که ذره ای از عظمت تو است درد ناک می شود در آن هنگام تو چگونه می شوی؟؟

خداوند بخشنده و مهربان است


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 25 دی 1390برچسب:, :: 3:14 :: توسط : محمد هیله

   خداوند هر انسان را برای کاری روی زمین فرستاده  است

بیشتر ما فراموش کرده ایم که چه کاری باید انجام دهیم برای همین همیشه به این فکر می کنیم که چرا ما آفریده شدیم بی آنکه خودمان بخواهیم و چرا دردنیایی که پر از ظلم و گناه است زندگی می کنیم 

شاید مشکل همین باشد چون ماموریت اصلی را فراموش کردیم دست به کارهای اشتباهی می زنیم که باعث فساد و گناه در زمین می شود

پس خود ما هستیم که هر روز کار اشتباهی را در بین مردم رواج می دهیم

بعد گله مند می شویم که چرا اینگونه رفتار می کنند

...باور کردن این موضوع بسیار سخت است اما واقعیت دارد این خود ما هستیم که

ممکن است که ماموریت ما نوازش کودک یتیمی باشد که به محبت نیاز دارد و یا پناه دادن به یک حیوان دریک شب بارانی یا

تصمیم با خودتان است فساد وگناه یا محبت وبخشش؟؟؟؟؟


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 25 دی 1390برچسب:, :: 3:14 :: توسط : محمد هیله

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید و آدرس ashtibakhod.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 15
بازدید کل : 6672
تعداد مطالب : 7
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1